اربعین آمد
14 آذر 1393 توسط اكبري
فقط خدا بود که می دانست
آن دل دریایی
به کمند پندهای پوسیده
دربند نمی آید
بی کرانه های دور خطر را می بوسد
پس به دریا زد
و تشنگی سر به تلاطم گذاشت
عطش
چه بی رحمانه آتش می بارد
باید چراغ را خاموش کرد
تا چهره ی مردانگی
روشن شود
در ظهر موعود
پاییز گل کرد
ویک باغ ارغوان درو شد…
اینک خدا می داند
نام آن دل کامل ترجیع بند
هاتف عرش است!